ماجراى بعثت بدان گونه که قبلا گذشت موضوعى نبود که یک فرد مسلمان معتقد به آن باشد، و پىبرد که خاتم انبیا چگونه به مقام عالى پیغمبرى رسیده است. ما پس از بررسىهاى لازم از مجموع نقلها به این نتیجه رسیدهایم که آنچه در منابع شیعه و احادیثخاندان نبوت رسیده است، واقعیتبعثت را چنان روشن مىسازد که هیچ یک از اشکالات گذشته مورد پیدا نمىکند.
از جمله احادیثى که بازگو کننده حقیقتبعثت است و آغاز وحى را به خوبى روشن مىسازد، روایتى است که ذیلا از لحاظ خوانندگان مىگذرد:
پیشواى دهم ما حضرت امام هادى (علیه السلام) مىفرماید: «هنگامى که محمد (صلى الله علیه و آله) ترک تجارت شام گفت و آنچه خدا از آن راه به وى بخشیده بودبه مستمندان بخشید، هر روز به کوه حراء مىرفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار مىنگریست، و شگفتىهاى رحمت و بدایع حکمت الهى را مورد مطالعه قرار مىداد.
به اطراف آسمانها نظر مىدوخت، و کرانههاى زمین و دریاها ، درهها ، دشتها و بیابانها را از نظر مىگذرانید، و از مشاهده آن همه آثار قدرت و رحمت الهى، درس عبرت مىآموخت.
ازآنچه مىدید، به یاد عظمتخداى آفریننده مىافتاد. آن گاه با روشن بینى خاصى به عبادت خداوند اشتغال مىوزید. چون به سن چهل سالگى رسید خداوند نظر به قلب وى نمود، دل او را بهترین و روشنترین و نرمترین دلها یافت.
در آن لحظه خداوند فرمان داد درهاى آسمانها گشوده گردد. محمد (صلى الله علیه و آله) از آنجا به آسمانها مىنگریست، سپس خدا به فرشتگان امر کرد فرود آیند، و آنها نیز فرود آمدند، و محمد (صلى الله علیه و آله) آنها را مىدید. خداوند رحمت و توجه مخصوص خود را از اعماق آسمانها به سر محمد (صلى الله علیه و آله) و چهره او معطوف داشت.
در آن لحظه محمد (صلى الله علیه و آله) به جبرئیل که در هالهاى از نور قرار داشت نظر دوخت. جبرئیل به سوى او آمد و بازوى او را گرفت و سخت تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان. گفت چه بخوانم؟ «ما اقرا»؟
جبرئیل گفت: «نام خدایت را بخوان که جهان و جهانیان را آفرید. خدائى که انسان را از ماده پست آفرید (نطفه). بخوان که خدایتبزرگ است. خدائى که با قلم دانش آموخت و به انسان چیزهائى یاد داد که نمىدانست». پیک وحى، رسالت خود را به انجام رسانید، و به آسمانها بالا رفت. محمد (صلى الله علیه و آله) نیز از کوه فرود آمد. از مشاهده عظمت و جلال خداوند و آنچه به وسیله وحى دیده بود که از شکوه و عظمت ذات حق حکایت مىکرد،بىهوش شد، و دچار تب گردید.
از این که مبادا قریش و مردم مکه نبوت او را تکذیب کنند، و به جنون و تماس با شیطان نسبت دهند، نخست هراسان بود. او ازروز نخستخردمندترین بندگان خدا و بزرگترین آنها بود. هیچ چیز مانند شیطان و کارهاى دیوانگان و گفتار آنان را زشت نمىدانست.
در این وقتخداوند اراده کرد به وى نیروى بیشترى عطا کند، و به دلش قدرت بخشد. بدین منظور کوهها و صخرهها و سنگلاخها رار براى او به سخن در آورد. به طورى که به هر کدام مىرسید، به وی اداى احترام مىکردند. و مىگفت: السلام علیک یا حبیب الله! السلام علیک یا ولى الله! السلام علیک یا رسول الله! اى حبیب خدا مژده باد که خداوند تو را از همه مخلوقات خود، آنها که پیش از تو بودهاند، و آنها که بعدها مىآیند برتر و زیباتر و پرشکوهتر و گرامىتر گردانیده است.
از این که مبادا قریش تو را به جنون نسبت دهند، هراسى به دل راه مده. زیرا بزرگ کسى است که خداوند جهان به وى بزرگى بخشد، و گرامى بدارد! بنابراین از تکذیب قریش و سرکشان عرب ناراحت مباش که عنقریب خدایت تو را به عالىترین مقام خواهد رسانید، و بالاترین درجه را به تو خواهد داد.
پس از آن نیز پیروانتبه وسیله جانشین تو على بن ابیطالب (علیه السلام) ازنعمت وصول به دین حق برخوردار خواهند شد، و شادمان مىگردند. دانشهاى تو به وسیله دروازه شهر حکمت و دانشت على بن ابیطالب در میان بندگان و شهرها و کشورها منتشر مىگردد.
به زودى دیدگانتبه وجود دخترت فاطمه (سلام الله علیها) روشن مىشود، و از وى و همسرش على، حسن و حسین که سروران بهشتیان خواهند بود، پدید مىآیند.
عنقریب دین تو در نقاط مختلف جهان گشترش مىیابد. دوستان تو و برادرت على پاداش بزرگى خواهند یافت. لواى حمد را به دست تو مىدهیم، و تو آن را به برادرت على مىسپارى. پرچمى که در سراى دیگر همه پیغمبران و صدیقان و شهیدان در زیر آن گرد مىآیند، و على تا درون بهشت پرنعمت فرمانده آنها خواهد بود.
من در پیش خود گفتم: «خدایا! این على بن ابیطالب که او را به من وعده مىدهى کیست؟ آیا او پسر عم من است؟ ندا رسید اى محمد! آرى، این على بن ابیطالب برگزیده من است که به وسیله او این دین را پایدار مىگردانم، و بعد از تو برهمه پیروانتبرترى خواهد داشت. (1)
در این حدیث همه چیز راجع به آغاز کار پیغمبر گفته شده است. جاى تعجب است که مفسران اسلامى به خصوص مفسران شیعه از این حدیث شریف و نقل آن درتفسیر سوره اقرا غافل ماندهاند، با اینکه نکات جالب و تازهاى از تاریخ حیات پیغمبر را بازگو مىکند، که مى باید مسلمانان از آن آگاه گردند.
ملاحظه مىکنید که پیغمبر بدون هیچ گونه تشریفات مادى یا اشکالاتى که در احادیث اهل تسنن بود، به مقام عالى پیغمبرى رسید. با قدمهائى شمرده و دیدى وسیع و قدرتى خارق العاده به خانه بازگشت.
همین که وارد خانه شد پرتوى از نور و بوئى خوش فضاى خانه را فرا گرفت. خدیجه پرسید این چه نورى است؟ پیغمبر فرمود: این نور نبوت است. اى خدیجه! بگو لا اله الا الله و محمد رسول الله. سپس پیغمبر ماجراى بعثت را چنانکه اتفاق افتاده بود براى خدیجه شرح داد و افزود که جبرئیل به من گفت: «از این لحظه تو پیغمبر خدائى».
خدیجه که از سالها پیش هالهاى از نور نبوت درسیما درخشان همسر محبوب خود دیده و از کردار و رفتار و گفتار او هزاران راز نهفته و شادى بخش خوانده بود گفت: به خدا دیر زمانى است که من در انتظار چنین روزى به سر بردهام، و امیدوار بودم که روزى تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوى. (2)
بدین گونه محمد بن عبدالله برازندهترین مردم قریش که سوابق درخشان او نزد عموم طبقات روشن و از لحاظ ملکات فاضله و سجایاى اخلاقى و خصال روحى شهره شهر بود، برفراز کوه حراء از جانب خداوند یکتا به مقام عالى نبوت و رهبرى خلق برگزیده شد، و خاتم انبیا گردید.
نظر ما پیرامون بعثت پیغمبر (ص)
نکته اساسى که قرآن در نزول وحى به پیغمبر بازگو مىکند، و متاسفانه کسى توجه نکرده است،این است که همه مفسران اسلامى نوشتهاند، و در تمام احادیث نیز هست که در روز بعثت فقط پنج آیه آغاز سوره «اقرا» بر پیغمبر نازل شد.
این پنج آیه از «اقرا باسم ربک الذى خلق» آغاز مىگردد. و به «مالم یعلم» ختم مىشود. هیچ کس نگفته است «بسم الله» این سوره کى نازل شده؟ و آیا نخستین سوره قرآن بسم الله داشته استیا نه؟ اگر داشته است چرا نگفتهاند، و اگر نداشته است آیا بعدها آمده است، یا طور دیگر بوده؟ همگى سؤالاتى است که پاسخى براى آن نمىبینیم.
ما پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیدهایم که جبرئیل از پیغمبر خواست آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» را که در آغاز سوره بود، به زبان آورد. «اقرا باسم ربک» نیز به همین معنا است. باء «بسم» هم به گفته بعضى از مفسرین زائده استیعنى معنا ندارد و فقط براى زینت در کلام است. درحقیقت جبرئیل پس از قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» از آن حضرت خواست که نام خدا یعنى بسم الله الرحمن الرحیم را قرائت کند. و آنرا به زبان آورد. ولى چون پیغمبر درآغازکارو اولین برخورد با پیک وحى نمىدانست نحوه قرائت نام خدا که جبرئیل از وى مىخواست چگونه است، پرسید: ما اقرا؟ یعنى; چه بخوانم، و نام خدا که باید قرائت کنم چیست و ترکیب آن چگونه است؟ جبرئیل بار دیگر تکرار کرد و گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم - اقرا بسم ربک الذی خلق -» یعنى نام خدایت را قرائت کن و بگو بسم الله الرحمن الرحیم.
در این مورد چند حدیث معتبر و بسیار جالب در چند منبع مهم اسلامى و شیعه هست که از هر نظر جالب مىباشد. ولى جاى کمال تاسف است که چرا مفسران ما این دو حدیث را در تفسیر سوره «اقرا» نیاوردهاند. حدیث اول درکتاب «کافى» باب (فضل قرآن) است که امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: «نخستین چیزى که بر پیغمبر نازل شد بسم الله الرحمن الرحیم - اقرا بسم ربک بود»!
حدیث دوم در «عیون اخبارالرضا» شیخ صدوق از امام هشتم حضرت رضا (علیه السلام) روایت مىکند که فرمود: «اولین بار که جبرئیل بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد گفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - بسم الله الرحمن الرحیم - اقرا بسم ربک الذى خلق ...»
حدیثسوم در «محاسن برقى» ج 1 ص 41 ازصفوان جمال روایت مىکند که گفتحضرت صادق (علیه السلام) قرمود: هیچ کتابى ازآسمان نازل نشد مگر اینکه در آغاز آن «بسم الله الرحمن الرحیم» بود. (3)
با توجه به این سه حدیث ارزنده و گویا، مىگوییم که پیک وحى الهى سوره اقرا را به عکس آنچه مشهور است نخست هنگام بعثتباشش آیه آورد: آیه اول همان «بسم الله الرحمن الرحیم» بود. و از پیغمبر خواسته بود همان آیه اول یعنى; «بسم الله الرحمن الرحیم» را قرائت کند، یعنى قبل از هر چیز «بسم الله» بگوید و سرآغاز کارنبوت خود را با نام خدا آن هم بدان گونه که خدا خواسته بود، هماهنگ سازد.
پس «اقرا بسم ربک» یعنى; نام خدایت را بخوان. مطابق نقل على بن ابراهیم قمى در تفسیرش، پیغمبر پرسید چه بخوانم؟ جبرئیل مجددا گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم - اقرا بسم ربک الذى خلق». یعنى نام خدا را که مامور هستى بخوانى، همین «بسم الله الرحمن الرحیم» است، و پیغمبر بار دوم «بسم الله» را براى نخستین بار خواند و با آن آشنا شد. همان که خود پیغمبر بعدها به ما دستورداده است که هیچ کارى را آغاز نکنید مگر این که اول بگویید: «بسم الله الرحمن الرحیم».
آرى، هنگامى که حقایق اسلامى را برگزیدگان الهى بیان کنند، چنین خواهد بود، که مردم بىخبر را با آنچه واقعیت دارد آشنا مىسازند.
به عبارت روشنتر آنچه خداوند به وسیله جبرئیل در آغاز وحى و اولین لحظه پیغمبرى خاتم انبیا (صلى الله علیه و آله) ازآن حضرت خواسته بود بهزبان آورد و قرائت کند فقط گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» بود! بقیه آیات همان طور که پیک وحى می خواند مانند موارد بعدی دردم در سینه مقدس آن حضرت نقش مىبست و دیگر نیازى به تکرار پیغمبر نداشت تا از حفظ کند. این بود واقعیتبعثت از زبان ائمه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، و توضیح ما به طور اجمال.
1- «بحار الانوار» علامه مجلسى - ج 18 ص 205 و ج 17 ص 309 چاپ جدید.
2- مناقب ابن شهر اشوب ج 1 ص 36
3- مفاخر اسلام - تالیف نویسنده - ج 1 ص 368
منبع:
تاریخ اسلام على دوانى
کلمات کلیدی: